به گزارش فوتبالدخت به نقل از ایرنا «زهرا قنبری» عضو تیم ملی فوتبال زنان کارش را ابتدا از فوتسال شروع کرد. نخستین تجربه فوتبالی او با دعوت به تیم نوجوانان و دیدار برابر آلمان رقم خورد و به جز ۲ دیدار ملی در تمامی دیدارهای تیمهای نوجوانان و پس از آن تیم ملی بزرگسالان حضور داشت.
او در این فصل برای شهرداری بم بازی میکند. وی در فصل گذشته به عنوان بهترین گلزن لیگ برتر فوتبال زنان انتخاب شد.
در متن زیر مشروح گفت و گو با این فوتبالیست را میخوانیم:
قهرمانی مثل بمبی برای فوتسال زنان صدا کرد
زهرا قنبری: اهمیت زیادی به فوتبال زنان داده نمیشود
عضو تیم ملی فوتبال زنان گفت: مسوولان باید نگاه بهتر و حرفهایتری به فوتبال زنان داشته باشند، اما متاسفانه هر سال شرایط بدتر میشود و اهمیت زیادی به آن داده نمیشود.
در ۱۰ سالگی فوتبال را از باشگاه جواد نکونام شروع کردی؟
از دوران کودکی خیلی به فوتبال علاقه داشتم و از ۱۰ سالگی با برادرانم فوتبال بازی میکردم. در همان سن در محله ما برای فوتبال تست میگرفتند که با وجود آنکه سنم کم بود، شرایطش را داشتم و در آن تست شرکت کردم. به باشگاهی رفتم که «جواد نکونام» هم آنجا تمرین میکرد و باشگاه به نام او بود. حتی به هنگام تست نکونام هم حضور داشت و بیاد دارم در ۱۰ سالگی با یک پسر سوم دبیرستان آن هم انفرادی بازی کردم و ۲ بر یک او را بردم. موقع ثبت نام و بردن شناسنامه آن فرد باورش نمیشد که دخترم. در آن زمان برای ادامه فوتبال مصرتر شدم.
در دوران کودکی گل رو دیواری خیلی مُد بود و روی دیوار دروازه میکشیدیم. همواره توپ را به دیوار میزدم اما توپ به دروازه خورد و خواستم برگردان بزنم که ۲ دستم شکست.
به صورت رسمی از مسابقات فوتسال مدارس فعالیتم شروع شد و بتدریج به رقابتهای استانی، کشوری و بعد لیگ برتر راه یافتم. اولین تیم باشگاهی در لیگ برتر اسلامشهر با سرمربیگری «مریم حسنزاده» بود. او در مسابقات مدارس بازی من را دیده بود و برای این تیم انتخابم کرد. پس از آن به تیم پیکان با «مهناز امیرشقاقی» پیوستم. بعد از آن به تیم دانشگاه آزاد رفتم و تا سال ۸۸ در این تیمها در فوتسال بازی کردم. در دورهای که فوتبال در مازندران برگزار شد با دانشگاه آزاد در مسابقات کشوری قهرمانی را تجربه کردم.
از دوران کودکی خیلی به فوتبال علاقه داشتم و از ۱۰ سالگی با برادرانم فوتبال بازی میکردم. در همان سن در محله ما برای فوتبال تست میگرفتند که با وجود آنکه سنم کم بود، شرایطش را داشتم و در آن تست شرکت کردم. به باشگاهی رفتم که «جواد نکونام» هم آنجا تمرین میکرد و باشگاه به نام او بود. حتی به هنگام تست نکونام هم حضور داشت و بیاد دارم در ۱۰ سالگی با یک پسر سوم دبیرستان آن هم انفرادی بازی کردم و ۲ بر یک او را بردم. موقع ثبت نام و بردن شناسنامه آن فرد باورش نمیشد که دخترم. در آن زمان برای ادامه فوتبال مصرتر شدم.
در دوران کودکی گل رو دیواری خیلی مُد بود و روی دیوار دروازه میکشیدیم. همواره توپ را به دیوار میزدم اما توپ به دروازه خورد و خواستم برگردان بزنم که ۲ دستم شکست.
به صورت رسمی از مسابقات فوتسال مدارس فعالیتم شروع شد و بتدریج به رقابتهای استانی، کشوری و بعد لیگ برتر راه یافتم. اولین تیم باشگاهی در لیگ برتر اسلامشهر با سرمربیگری «مریم حسنزاده» بود. او در مسابقات مدارس بازی من را دیده بود و برای این تیم انتخابم کرد. پس از آن به تیم پیکان با «مهناز امیرشقاقی» پیوستم. بعد از آن به تیم دانشگاه آزاد رفتم و تا سال ۸۸ در این تیمها در فوتسال بازی کردم. در دورهای که فوتبال در مازندران برگزار شد با دانشگاه آزاد در مسابقات کشوری قهرمانی را تجربه کردم.
سال ۸۸ مصدومیت شدیدی داشتم و مینیسک و رباطم را عمل کردم و در آن زمان هم فوتبال و فوتسال را بازی میکردم. بیاد دارم در دیدار حساسی با تیم «شهرزاد مظفر» در زمین زانوی پایم مصدوم شد. در این سال دیگر نتوانستم بازی کنم و پیش دانشگاهی بودم بنابراین تصمیم گرفتم تا یکسال درمان و درسم را ادامه دهم. در همان سال بود که تصمیم جدی گرفتم تا فوتبال را انتخاب کنم و فوتسال را رها کردم.
سال ۸۹ به تیم اسپات شیراز در لیگ برتر پیوستم و پس از آن به ترتیب برای تیمهای اوج نفت، شهرداری بم به مدت ۲ سال و بوشهر بازی کردم اما دوباره به بم برگشتم و در این فصل هم برای این تیم بازی میکنم.
سال ۸۹ به تیم اسپات شیراز در لیگ برتر پیوستم و پس از آن به ترتیب برای تیمهای اوج نفت، شهرداری بم به مدت ۲ سال و بوشهر بازی کردم اما دوباره به بم برگشتم و در این فصل هم برای این تیم بازی میکنم.
چرا شهرداری بم؟
زمانی که به شهرداری بم رفتم، تیم عقاب بازیکنان پرمهرهای داشت. شهرداری بم در آن دوران هنوز حرفهای نبود اما شرایط مالی خوب و تیم مناسبی برایم بود و منبع درآمد همه ما از فوتبال است و احساس میکردم میتوانم بهتر در این تیم بازی کنم.
زمانی که به شهرداری بم رفتم، تیم عقاب بازیکنان پرمهرهای داشت. شهرداری بم در آن دوران هنوز حرفهای نبود اما شرایط مالی خوب و تیم مناسبی برایم بود و منبع درآمد همه ما از فوتبال است و احساس میکردم میتوانم بهتر در این تیم بازی کنم.
نخستین مرتبهای که به تیم ملی جوانان دعوت شدی با آلمان بازی کردی؟
در سال ۸۶ به اولین اردوی ملی جوانان دعوت شدم و تیم جوانان و بزرگسالان میخواستند برای نخستین بار با آلمان بازی کنند. در آن زمان «لیلا وقاری» سرمربی تیم جوانان بود. تجربه اول نخستین بازی ملی خیلی برایم با ارزش و خاطره انگیز بود و حتی لباس اولین بازی ملی را هنوز دارم. در این دیدار فوقالعاده خوب بازی کردیم و جزو بهترین بازیهای عمرم بود. اولین تجربه ملی برای هر بازیکنی افتخار است.
بعد از آن در سال ۸۷ با تیم ملی بزرگسال بازیهای دوستانه غرب آسیا در اردن، نایب قهرمان شدیم و از آن پس تمامی دیدارها را شرکت کردم به غیر از ۲ دیدار ملی که نخستین آن مسابقات غرب آسیا بود که تیم ملی ایران قهرمان شد و دومین آن در سال ۸۸ مقدماتی المپیک در تایلند به دلیل مصدومیت بود که از دست دادم.
نخستین دستمزدت چقدر و در کدام تیم بود؟
۳۰۰ هزار تومان و در پیکان بود. تمام آن پول را به مادرم دادم. زیرا مادرم خیلی برایم زحمت کشید. مادرم با من به محل تمرین در اسلامشهر میآمد و ۲ ساعت مینشست و پدرم هم خیلی حمایتم کرد. الان تفاوت پرداختی دستمزدها نسبت به گذشته خیلی زیاد است و این دستمزد برای پول تمرین و رفت و آمد هم کفایت نمیکند.
در سال ۸۶ به اولین اردوی ملی جوانان دعوت شدم و تیم جوانان و بزرگسالان میخواستند برای نخستین بار با آلمان بازی کنند. در آن زمان «لیلا وقاری» سرمربی تیم جوانان بود. تجربه اول نخستین بازی ملی خیلی برایم با ارزش و خاطره انگیز بود و حتی لباس اولین بازی ملی را هنوز دارم. در این دیدار فوقالعاده خوب بازی کردیم و جزو بهترین بازیهای عمرم بود. اولین تجربه ملی برای هر بازیکنی افتخار است.
بعد از آن در سال ۸۷ با تیم ملی بزرگسال بازیهای دوستانه غرب آسیا در اردن، نایب قهرمان شدیم و از آن پس تمامی دیدارها را شرکت کردم به غیر از ۲ دیدار ملی که نخستین آن مسابقات غرب آسیا بود که تیم ملی ایران قهرمان شد و دومین آن در سال ۸۸ مقدماتی المپیک در تایلند به دلیل مصدومیت بود که از دست دادم.
نخستین دستمزدت چقدر و در کدام تیم بود؟
۳۰۰ هزار تومان و در پیکان بود. تمام آن پول را به مادرم دادم. زیرا مادرم خیلی برایم زحمت کشید. مادرم با من به محل تمرین در اسلامشهر میآمد و ۲ ساعت مینشست و پدرم هم خیلی حمایتم کرد. الان تفاوت پرداختی دستمزدها نسبت به گذشته خیلی زیاد است و این دستمزد برای پول تمرین و رفت و آمد هم کفایت نمیکند.
چرا فوتبال زنان به اندازه فوتسال پیشرفت نکرده؟ همچنین تیم ملی یکسال است که تمرین ندارد.
تیم ملی فوتسال زنان از زمانی که قهرمان آسیا شد، نسبت به فوتبال زنان وضعیت بهتری دارند اما آنان هم بعد قهرمانی پاداش خود را نگرفتند. شرایط آنان نسبت به فوتبال بهتر است زیرا خیلی دیده و شناخته شدند. قهرمانی مثل بمبی برای فوتسال زنان صدا کرد تا به آنان بیشتر رسیدگی کنند. وقتی مقامی نیاوری شناخته نمیشوی. لیگ سال گذشته خیلی جذابتر بود زیرا رسانهها از فوتبال زنان حمایت میکردند وخیلی از تصاویر و فیلمها منتشر شد و بسیاری از مردم از این طریق فوتبال زنان را شناختند. وقتی عکس و فیلم فوتبال زنان پخش شود حامیان مالی برای تیمداری میآیند اما میدانند که تماشاگری نیست و پوششی هم وجود ندارد، حمایت هم نمیکنند.
اردوهای ملی هم میتواند به پیشرفت لیگ فوتبال زنان کمک کند و نبود آن به لیگ ضربه میزند. همه اینها برنامهریزی میخواهد و باید مسوولان این کار را انجام دهند. اگر برنامهریزی باشد شناختهتر و حرفهایتر میشویم. هر سال این مشکلات را گفتیم اما گوش نمیکنند. مشکلات چندسالی هست که گریبانگیر ما شده و متاسفانه بهتر نشده بدتر هم شده است.
تیم ملی فوتسال زنان از زمانی که قهرمان آسیا شد، نسبت به فوتبال زنان وضعیت بهتری دارند اما آنان هم بعد قهرمانی پاداش خود را نگرفتند. شرایط آنان نسبت به فوتبال بهتر است زیرا خیلی دیده و شناخته شدند. قهرمانی مثل بمبی برای فوتسال زنان صدا کرد تا به آنان بیشتر رسیدگی کنند. وقتی مقامی نیاوری شناخته نمیشوی. لیگ سال گذشته خیلی جذابتر بود زیرا رسانهها از فوتبال زنان حمایت میکردند وخیلی از تصاویر و فیلمها منتشر شد و بسیاری از مردم از این طریق فوتبال زنان را شناختند. وقتی عکس و فیلم فوتبال زنان پخش شود حامیان مالی برای تیمداری میآیند اما میدانند که تماشاگری نیست و پوششی هم وجود ندارد، حمایت هم نمیکنند.
اردوهای ملی هم میتواند به پیشرفت لیگ فوتبال زنان کمک کند و نبود آن به لیگ ضربه میزند. همه اینها برنامهریزی میخواهد و باید مسوولان این کار را انجام دهند. اگر برنامهریزی باشد شناختهتر و حرفهایتر میشویم. هر سال این مشکلات را گفتیم اما گوش نمیکنند. مشکلات چندسالی هست که گریبانگیر ما شده و متاسفانه بهتر نشده بدتر هم شده است.
خیلیها هم نمیدانند فوتبال زنان وجود دارد یا خیر. این خیلی بد است و ما اسم آن را برای خود حرفهای بودن میگذاریم اما وقتی تمام عمرت را به این ورزش اختصاص دهی از نظر ما حرفهای محسوب میشود اما اینکه مسوولان به فوتبال زنان حرفهای نگاه کنند اینگونه نیست و باید بیشتر برای زنان این عرصه تلاش کنند.
از داوران لیگ برتر راضی بودی؟
وضعیت داوریها خوب است اما راضی کننده نیست. چون کلاسهای خوبی برای آنان برگزار نمیشود. داوران نیاز به این دارند تا دانش آنان بروز و اشکلاتشان برطرف شود. برای همه داوران احترام قایلم اما اشتباهات زیادی داشتند و یک جاهایی هم پیشرفت کردند. باید به آنان بیشتر توجه شود و این امر هم شامل داوران و نیز بازیکنان خواهد بود. امیدوارم در فصل جدید اشتباهات آنان کم شود.
وضعیت داوریها خوب است اما راضی کننده نیست. چون کلاسهای خوبی برای آنان برگزار نمیشود. داوران نیاز به این دارند تا دانش آنان بروز و اشکلاتشان برطرف شود. برای همه داوران احترام قایلم اما اشتباهات زیادی داشتند و یک جاهایی هم پیشرفت کردند. باید به آنان بیشتر توجه شود و این امر هم شامل داوران و نیز بازیکنان خواهد بود. امیدوارم در فصل جدید اشتباهات آنان کم شود.
در فصل جدید در شهرداری بم میمانی؟
هنوز معلوم نیست در این تیم بمانم زیرا قراردادم تمام شده است.
هنوز معلوم نیست در این تیم بمانم زیرا قراردادم تمام شده است.