۶ ملیپوش در تیم دارم که تنها ۲ نفر آنان از جای دیگر آمدهاند
مرضیه جعفری: بازیکنانم را در زلزله بم از دست دادم
سرمربی تیم فوتبال زنان شهرداری بم گفت: در ۱۷ سالگی به عنوان اولین سرمربی تیم شهرداری بم این تیم را راهاندازی کردم. متاسفانه سال ۱۳۸۲ همه بازیکنانم در حادثه تلخ زلزله جان سپردند.
به گزارش فوتبالدخت به نقل از ایرنا «مرضیه جعفری» سرمربی تیم فوتبال زنان شهرداری بم که از ۱۷ سالگی از فوتسال زنان به فوتبال بم رسید و سالهاست که این تیم را قهرمان لیگ برتر میکند. او از زمانی گفت که به دلیل زلزله بم همه بازیکنان تیم را جان خود را از دست دادند.
در متن زیر مشروح این گفت و گو را میخوانیم.
در خانواده فوتبالی متولد شدی؟
سال ۶۱ در خانوادهای بدنیا آمدم که عاشق فوتبال بودند. یک دختر و ۲ برادر بودیم. پدرم هم معلم و نیز سرمربی تیم بم بود. همواره با او به زمین فوتبال میرفتم و با بازیکنانش تمرین میکردم. توپ از من جدانشدنی بود. در واقع آن زمان ۵ سالم بود و پدرم خیلی برایم در فوتبال بازی کردن وقت میگذاشت. حتی تفریح ما نیز فوتبال بود.
فکر میکنم تمامی مسابقات فوتبال را میدیدی؟
بله. خانوادهای بودیم که با هم پای تمامی مسابقات فوتبال مینشستیم. تابستانها از ۳ بعد از ظهر تا ۳ نصف شب در چهار تیم با برادران و بستگان در کوچه فوتبال بازی میکردیم. پدرم مشوق بزرگی برای من بود.
در ۱۶ سالگی وارد فوتسال شدی؟
در سال ۷۶ بیاد دارم در روزنامه مطلبی دیدم که نوشته بود فوتسال زنان راهاندازی شد. مادرم تهرانی است و ما تابستانها در تهران بودیم. بنابراین میتوانستم در این عرصه در آنجا هم فعالیت کنم. در آن زمان به اداره تربیت بدنی بم مراجعه کردم و گفتند که چنین رشتهای نداریم.
چون پدرت را میشناختند تیم فوتسال زنان بم را تشکیل دادی؟
بله. بخاطر پدرم گفتند خودت شروع کن. دوم دبیرستان بودم و با همسن و سالهای خود صحبت کردم و با جلب رضایت آن نخستین سرمربی تیم فوتسال زنان بم شدم. بعد از هشت ماه آوازه تیم ما در بم پیچید. در واقع ۱۷ سالم بود.
در ۱۷ سالگی سرمربی تیم ۳۰ سالهها شدی؟
سن بازیکنان از من بالاتر بود. از نظر من ۷۰ درصد مربیگری، مدیریت و رهبری ذاتی است و باقی آن اکتسابی محسوب میشود. در آن سن به خوبی بازیکنان را با وجود آنکه خیلی بزرگتر از من بودند میتوانستم مدیریت کنم. مربیگری را از پدرم به ارث بردم. ما اولین تیمی بودیم که در کرمان تشکیل شدیم و تیم خوبی از آب درآمد و بعد از آن یک تیم با عنوان کرمان تاسیس شد.
بازیکنان ازت میترسیدند؟
بیاد دارم یک بازیکن ۳۷ ساله داشتم و همیشه میگفت به آن میزانی که از جعفری میترسم از هیچ چیزی نمیترسم. اقتدار زیادی داشتم.
چه تجربه دردناکی داشتی و در زلزله بم تمامی بازیکنانت را از دست دادی؟
در سال ۸۲ وقتی زلزله بم رخ داد در آن روز در اصفهان بودم و وقتی بازگشتم فاجعه بود. کل بازیکنام در آن زلزه جان باختند.
امیدت را از دست ندادی و دوباره تیم تشکیل دادی؟
ناامید نشدم و یکسال بعد دختران تیم را جمع کردم و در سال ۸۴ قهرمان استان شدیم. در دسته سه در مسابقات کشوری حضور یافتیم و با قهرمانی به دسته ۲ صعود کردیم.
هم بازیکن بودی هم سرمربی؟
تا ۸۴ بازیکن بودم اما وقتی تیم حرفهای شد دیگر نمیتوانستم بازی کنم.
تکواندو هم کار میکردی؟
قبل از زلزله در سال ۷۰ در تکواندو قهرمان استان شدم. بیاد دارم هوای سردی بود و در آن مسابقه رباط زانویم پاره شد.
وزن حریفت بالاتر از تو بود؟
به اشتباه نام حریفی را که وزنش از من بالاتر بود را خواندند و وارد مسابقات شدم و در آنجا رباط زانویم پاره شد.
۳ سال با همان رباط پاره تمرین میکردی؟
بله. در نهایت به همین دلیل مجبور شدم تکواندو را کنار بگذارم. در فوتسال هم با همان وضعیت تا سال ۸۷ بازی میکردم.
در ۱۹ سالگی کارت مربیگری را گرفتی؟
۱۹ سالم بود و کارت مربیگری را گرفتم و آن را بتدریج ارتقا دادم.
در سال ۸۸ تیم فوتبال زنان بم را تشکیل دادی؟
تا سال ۸۸ در فوتسال فعالیت داشتم و تا خبر راه اندازی فوتبال زنان آمد و گفتند که هر استانی یک تیم منتخب در لیگ برتر میتواند داشته باشد. هیات استان تصمیم گرفت تا تیم را به من بدهد. ما توانستیم مقام سوم را در همان سال در لیگ برتر بدست بیاوریم. در سال ۸۹ چهارم شدیم و از ۹۰ تا ۹۳ نیز به قهرمانی رسیدیم. مسوولان که دیدند قطب اول کشور هستیم از ما حمایت کردند و بازیکنانم که دلگرمی مسوولان را دیدند با وجود مشکلات مالی ادامه دادند.
با تیم به مسابقات دانشجویان جهان رفتی؟
سال ۹۰ چون تیم بم قهرمان لیگ برتر شد ما به مسابقات دانشجویان جهان صربستان رفتیم و نایب قهرمان شدیم. در سال ۹۲ هم در مسابقات دانشجویان جهان در بلژیک قهرمان مسابقات شدیم و سال ۹۴ هم در مسابقات دانشجویان جهان در بلژیک نایب قهرمان شدیم. در واقع ۲ سال این مسابقات در بلژیک برگزار شد. سال ۹۵ هم به عنوان سرمربی تیم ملی برای بازی دوستانه به سوئد رفتیم.
در آن سال به عنوان سرمربی تیم ملی دعوت شدی؟
چند باری از من برای سرمربی تیم ملی دعوت کردند و رزومه میخواستند. آن سال چون بم چهار دوره قهرمان و تیم سیرجان قهرمانی و نایب قهرمانی را در کارنامه خود داشت منتخب این ۲ تیم را در قالب تیم ملی برای یک دیدار دوستانه به سوئد بردم. ۴ دوره به عنوان برترین مربی کشور انتخاب شدم.
شهرداری بم در سال ۹۴ مقام سوم لیگ برتر شد؟
هر سال که قهرمان شدیم با اقتدار بود. در آن سال تا آخرین لحظه میدانستیم قهرمانیم و صدر جدول بودیم. آخرین بازی با ملوان در گیلان و شرایط آب و هوایی در روز مسابقه بیسابقه و برفی بود. انقدر زمین گلآلود بود که برای آن شرایط در بم که هرگز برف نمیآمد آماده نبودیم و از ملوان باختیم. با تیم قهرمان ۲ امتیاز فاصله داشتیم.
۹۵ نایب قهرمان شدید؟
بدلیل قضاوت داور که مدیریت خوبی نداشت و اشتباهاتی که در بازی داشت نایب قهرمان شدیم اما در سالهای ۹۶ و ۹۷ قهرمان شدیم و در حال حاضر نیز در لیگ ۹۸ با ۶ تیم امتیاز فاصله و بدون باخت و مساوی منتظر اعلام قهرمان لیگ برتر هستیم.
به تیم ملی فوتبال زنان دعوت نشدی؟
در این سالها برای ردههای سنی مختلف از طرف نایب رییسان تیمهای مختلف با من صحبت شد و شرایط پیش نیامد تا به تیم ملی بروم زیرا در شهرداری بم راضی هستم.
برخی میگویند که چون بم تمامی ملیپوشان را دارد براحتی قهرمان میشود؟
این حرفها ناراحتم میکند. برخی سرمربیان پشت سرم اینگونه حرف میزنند. باید بدانند به این تیم خدا کمک کرد. زیرا مردم برای آن دعا کردند.
دعای دلشکستگان و داغدیدگان زلزله بم؟
نظرم همین است. آنان که آن دوران چنین فاجعهای را دیدند همواره برای تیم دعا میکنند و چون آن اتفاق تلخ رخ داد خدا هم پشتیبان ما است. ما حتی در روزهای عاشورا و تاسوعا هم تمرین میکردیم. تا نتیجه بگیریم. همت بچهها و حمایت مسوولان به رشد این تیم کمک کرد. برخی میخواهند با انتقادهای خود ما را خراب کنند.
برخی گفتهاند داوری باعث شده که شما ببرید؟
این حرفها قلبم را میشکند. دلم گرفته است. میگویند این تیم غیربومی زیاد داشت که پیروز شد. همانطور که تیمهای دیگر غیربومی دارند ما هم داریم. بازیکنانی که به بم آمدند خودم در تیمهای دیگر آنان را کشف کردم. در بم بازی کردند و ملیپوش شدند. ۶ ملیپوش در تیم دارم که تنها ۲ نفر آنان از جای دیگر آمدهاند. برخی از بازیکنانم ملیپوش نیستند اما به حدی خوب بازی میکنند یک سر و گردن از خیلی ملیپوشان بالاتر هستند.
بهترین خط دفاعی کشور را دارید.
۴ بازیکن در خط دفاعی دارم که یکی از آنها ملیپوش است. پس چرا بهترین خط دفاع هستند. این حرفها درست نیست و استعداد بازیکنانم در بم شکوفا شد و خیلیها به تیم ملی رفتند.
نایب رییس هیات استان فوتبال کرمان هستی؟
۴ ماه است که در کنار سرمربیگری نایب رییس هم هستم.
سخن پایانی ...
از بازیکنانم تشکر میکنم که همیشه در هر شرایط سخت و در اوج گرما به تمرینات ادامه دادند. از مسوولان و حتی همسرم و پدر مهربانم تشکر میکنم که در این مسیر مشوق و حامی من بودهاند. در این سالها گلاره ناظمی بازیهای لیگ را خوب برگزار میکند از او و هیات استان کرمان هم باید تشکر کنم.
به گزارش فوتبالدخت به نقل از ایرنا «مرضیه جعفری» سرمربی تیم فوتبال زنان شهرداری بم که از ۱۷ سالگی از فوتسال زنان به فوتبال بم رسید و سالهاست که این تیم را قهرمان لیگ برتر میکند. او از زمانی گفت که به دلیل زلزله بم همه بازیکنان تیم را جان خود را از دست دادند.
در متن زیر مشروح این گفت و گو را میخوانیم.
در خانواده فوتبالی متولد شدی؟
سال ۶۱ در خانوادهای بدنیا آمدم که عاشق فوتبال بودند. یک دختر و ۲ برادر بودیم. پدرم هم معلم و نیز سرمربی تیم بم بود. همواره با او به زمین فوتبال میرفتم و با بازیکنانش تمرین میکردم. توپ از من جدانشدنی بود. در واقع آن زمان ۵ سالم بود و پدرم خیلی برایم در فوتبال بازی کردن وقت میگذاشت. حتی تفریح ما نیز فوتبال بود.
فکر میکنم تمامی مسابقات فوتبال را میدیدی؟
بله. خانوادهای بودیم که با هم پای تمامی مسابقات فوتبال مینشستیم. تابستانها از ۳ بعد از ظهر تا ۳ نصف شب در چهار تیم با برادران و بستگان در کوچه فوتبال بازی میکردیم. پدرم مشوق بزرگی برای من بود.
در ۱۶ سالگی وارد فوتسال شدی؟
در سال ۷۶ بیاد دارم در روزنامه مطلبی دیدم که نوشته بود فوتسال زنان راهاندازی شد. مادرم تهرانی است و ما تابستانها در تهران بودیم. بنابراین میتوانستم در این عرصه در آنجا هم فعالیت کنم. در آن زمان به اداره تربیت بدنی بم مراجعه کردم و گفتند که چنین رشتهای نداریم.
چون پدرت را میشناختند تیم فوتسال زنان بم را تشکیل دادی؟
بله. بخاطر پدرم گفتند خودت شروع کن. دوم دبیرستان بودم و با همسن و سالهای خود صحبت کردم و با جلب رضایت آن نخستین سرمربی تیم فوتسال زنان بم شدم. بعد از هشت ماه آوازه تیم ما در بم پیچید. در واقع ۱۷ سالم بود.
در ۱۷ سالگی سرمربی تیم ۳۰ سالهها شدی؟
سن بازیکنان از من بالاتر بود. از نظر من ۷۰ درصد مربیگری، مدیریت و رهبری ذاتی است و باقی آن اکتسابی محسوب میشود. در آن سن به خوبی بازیکنان را با وجود آنکه خیلی بزرگتر از من بودند میتوانستم مدیریت کنم. مربیگری را از پدرم به ارث بردم. ما اولین تیمی بودیم که در کرمان تشکیل شدیم و تیم خوبی از آب درآمد و بعد از آن یک تیم با عنوان کرمان تاسیس شد.
بازیکنان ازت میترسیدند؟
بیاد دارم یک بازیکن ۳۷ ساله داشتم و همیشه میگفت به آن میزانی که از جعفری میترسم از هیچ چیزی نمیترسم. اقتدار زیادی داشتم.
چه تجربه دردناکی داشتی و در زلزله بم تمامی بازیکنانت را از دست دادی؟
در سال ۸۲ وقتی زلزله بم رخ داد در آن روز در اصفهان بودم و وقتی بازگشتم فاجعه بود. کل بازیکنام در آن زلزه جان باختند.
امیدت را از دست ندادی و دوباره تیم تشکیل دادی؟
ناامید نشدم و یکسال بعد دختران تیم را جمع کردم و در سال ۸۴ قهرمان استان شدیم. در دسته سه در مسابقات کشوری حضور یافتیم و با قهرمانی به دسته ۲ صعود کردیم.
هم بازیکن بودی هم سرمربی؟
تا ۸۴ بازیکن بودم اما وقتی تیم حرفهای شد دیگر نمیتوانستم بازی کنم.
تکواندو هم کار میکردی؟
قبل از زلزله در سال ۷۰ در تکواندو قهرمان استان شدم. بیاد دارم هوای سردی بود و در آن مسابقه رباط زانویم پاره شد.
وزن حریفت بالاتر از تو بود؟
به اشتباه نام حریفی را که وزنش از من بالاتر بود را خواندند و وارد مسابقات شدم و در آنجا رباط زانویم پاره شد.
۳ سال با همان رباط پاره تمرین میکردی؟
بله. در نهایت به همین دلیل مجبور شدم تکواندو را کنار بگذارم. در فوتسال هم با همان وضعیت تا سال ۸۷ بازی میکردم.
در ۱۹ سالگی کارت مربیگری را گرفتی؟
۱۹ سالم بود و کارت مربیگری را گرفتم و آن را بتدریج ارتقا دادم.
در سال ۸۸ تیم فوتبال زنان بم را تشکیل دادی؟
تا سال ۸۸ در فوتسال فعالیت داشتم و تا خبر راه اندازی فوتبال زنان آمد و گفتند که هر استانی یک تیم منتخب در لیگ برتر میتواند داشته باشد. هیات استان تصمیم گرفت تا تیم را به من بدهد. ما توانستیم مقام سوم را در همان سال در لیگ برتر بدست بیاوریم. در سال ۸۹ چهارم شدیم و از ۹۰ تا ۹۳ نیز به قهرمانی رسیدیم. مسوولان که دیدند قطب اول کشور هستیم از ما حمایت کردند و بازیکنانم که دلگرمی مسوولان را دیدند با وجود مشکلات مالی ادامه دادند.
با تیم به مسابقات دانشجویان جهان رفتی؟
سال ۹۰ چون تیم بم قهرمان لیگ برتر شد ما به مسابقات دانشجویان جهان صربستان رفتیم و نایب قهرمان شدیم. در سال ۹۲ هم در مسابقات دانشجویان جهان در بلژیک قهرمان مسابقات شدیم و سال ۹۴ هم در مسابقات دانشجویان جهان در بلژیک نایب قهرمان شدیم. در واقع ۲ سال این مسابقات در بلژیک برگزار شد. سال ۹۵ هم به عنوان سرمربی تیم ملی برای بازی دوستانه به سوئد رفتیم.
در آن سال به عنوان سرمربی تیم ملی دعوت شدی؟
چند باری از من برای سرمربی تیم ملی دعوت کردند و رزومه میخواستند. آن سال چون بم چهار دوره قهرمان و تیم سیرجان قهرمانی و نایب قهرمانی را در کارنامه خود داشت منتخب این ۲ تیم را در قالب تیم ملی برای یک دیدار دوستانه به سوئد بردم. ۴ دوره به عنوان برترین مربی کشور انتخاب شدم.
شهرداری بم در سال ۹۴ مقام سوم لیگ برتر شد؟
هر سال که قهرمان شدیم با اقتدار بود. در آن سال تا آخرین لحظه میدانستیم قهرمانیم و صدر جدول بودیم. آخرین بازی با ملوان در گیلان و شرایط آب و هوایی در روز مسابقه بیسابقه و برفی بود. انقدر زمین گلآلود بود که برای آن شرایط در بم که هرگز برف نمیآمد آماده نبودیم و از ملوان باختیم. با تیم قهرمان ۲ امتیاز فاصله داشتیم.
۹۵ نایب قهرمان شدید؟
بدلیل قضاوت داور که مدیریت خوبی نداشت و اشتباهاتی که در بازی داشت نایب قهرمان شدیم اما در سالهای ۹۶ و ۹۷ قهرمان شدیم و در حال حاضر نیز در لیگ ۹۸ با ۶ تیم امتیاز فاصله و بدون باخت و مساوی منتظر اعلام قهرمان لیگ برتر هستیم.
به تیم ملی فوتبال زنان دعوت نشدی؟
در این سالها برای ردههای سنی مختلف از طرف نایب رییسان تیمهای مختلف با من صحبت شد و شرایط پیش نیامد تا به تیم ملی بروم زیرا در شهرداری بم راضی هستم.
برخی میگویند که چون بم تمامی ملیپوشان را دارد براحتی قهرمان میشود؟
این حرفها ناراحتم میکند. برخی سرمربیان پشت سرم اینگونه حرف میزنند. باید بدانند به این تیم خدا کمک کرد. زیرا مردم برای آن دعا کردند.
دعای دلشکستگان و داغدیدگان زلزله بم؟
نظرم همین است. آنان که آن دوران چنین فاجعهای را دیدند همواره برای تیم دعا میکنند و چون آن اتفاق تلخ رخ داد خدا هم پشتیبان ما است. ما حتی در روزهای عاشورا و تاسوعا هم تمرین میکردیم. تا نتیجه بگیریم. همت بچهها و حمایت مسوولان به رشد این تیم کمک کرد. برخی میخواهند با انتقادهای خود ما را خراب کنند.
برخی گفتهاند داوری باعث شده که شما ببرید؟
این حرفها قلبم را میشکند. دلم گرفته است. میگویند این تیم غیربومی زیاد داشت که پیروز شد. همانطور که تیمهای دیگر غیربومی دارند ما هم داریم. بازیکنانی که به بم آمدند خودم در تیمهای دیگر آنان را کشف کردم. در بم بازی کردند و ملیپوش شدند. ۶ ملیپوش در تیم دارم که تنها ۲ نفر آنان از جای دیگر آمدهاند. برخی از بازیکنانم ملیپوش نیستند اما به حدی خوب بازی میکنند یک سر و گردن از خیلی ملیپوشان بالاتر هستند.
بهترین خط دفاعی کشور را دارید.
۴ بازیکن در خط دفاعی دارم که یکی از آنها ملیپوش است. پس چرا بهترین خط دفاع هستند. این حرفها درست نیست و استعداد بازیکنانم در بم شکوفا شد و خیلیها به تیم ملی رفتند.
نایب رییس هیات استان فوتبال کرمان هستی؟
۴ ماه است که در کنار سرمربیگری نایب رییس هم هستم.
سخن پایانی ...
از بازیکنانم تشکر میکنم که همیشه در هر شرایط سخت و در اوج گرما به تمرینات ادامه دادند. از مسوولان و حتی همسرم و پدر مهربانم تشکر میکنم که در این مسیر مشوق و حامی من بودهاند. در این سالها گلاره ناظمی بازیهای لیگ را خوب برگزار میکند از او و هیات استان کرمان هم باید تشکر کنم.