ورود / عضویت
تاریخ 1397/10/17 ساعت 17:19

گفتگو با آرزو غیبی بازيكن تيم همياري اروميه

بدون دخترم؛ هرگز!

بدون دخترم؛ هرگز! زن باشی؛ مادر و همسر، در کنار این دو، ورزشکار هم باشی، داشتن این 3 نقش با هم سخت است ولی بعضی از زنان هر 3 نقش را بازی می‌کنند. یکی از این زنان آرزو غیبی است؛ بازیکنی که به‌خاطر همسر شدن و مادر بودن 5 سالی از فوتبال دور بود.

زن باشی؛ مادر و همسر، در کنار این دو، ورزشکار هم باشی، داشتن این 3 نقش با هم سخت است ولی بعضی از زنان هر 3 نقش را بازی می‌کنند. یکی از این زنان آرزو غیبی است؛ بازیکنی که به‌خاطر همسر شدن و مادر بودن 5 سالی از فوتبال دور بود. غیبی دوباره به میدان برگشته، مشتاق‌تر از قبل. با این همه مشغله پای کتاب‌های درسی هم نشسته تا شاید کمکی برای فوتبال آذربایجان و ارومیه باشد، ارومیه‌ای که سهم چندانی در ورزش مردان ندارد، در ورزش زنان هم پرآوازه نیست، با این حال تیم فوتبال زنان ارومیه توجه‌ها را به‌خودش جلب کرده و دلیل این توجه کودک نوپای آرزو غیبی است. روز جمعه در هفته پنجم لیگ برتر فوتبال زنان، آذرخش تهران میزبان همیاری آذربایجان غربی بود، همیاری تعویضی را اعلام کرد، غیبی که قرار بود به زمین برود، دخترش را به هم تیمی‌اش داد تا وارد زمین شود اما او به زمین نرسیده، شهره صادقی ناظر بازی از سرپرست تیم خواست کودک را از زمین بیرون ببرد. عکس‌هایی که از صحنه بیرون بردن بچه و رساندن او به سکوها از روی پله‌های نه چندان مطمئن و همینطور عکس‌هایی که غیبی بعد از زدن 4 گل و در آغوش کشیدن دخترش در اینستاگرام منتشر شده، با واکنش‌های جالبی روبه‌رو شده. خیلی‌ها او و همه زنانی را که با وجود مادر بودن، ورزش را کنار نگذاشته‌اند، تحسین کرده‌اند. بعضی‌ها هم از ناظر بازی ایراد گرفته‌اند که چرا بچه را از روی نیمکت بلند کرده. صادقی ناظر بازی زیر عکس‌های ابوالفضل امان‌الله، عکاس این بازی منتشر کرده، دلیل کارش را در کامنتی توضیح داده است: «دوستان حضور کودک و افراد متفرقه به‌علت خطرناک بودن و ضربه توپ ممنوع است و تنها راه ارتباطی با تماشاچیان همین پله بود که کاملا لق بود پس تنها راه انتقال کودک همین روش بود و اینکه بچه زیر پتو بود و وقتی بیدار شد حضورش را فهمیدیم و به خارج زمین هدایت شد.»

فوتبالدخت به نقل از همشهری گفتگويي با آروز غیبی منتشر كرده است كه با هم مي خوانيم:

در بازی با آذرخش، دختر شما روی نیمکت تیم بود، نگران نبودید که توپ به او بخورد؟
نه. به دوستم اطمینان دارم. او مراقبش بود.

چی شد که بچه را با خودتان روی نیمکت بردید؟
2تا بچه دارم. پسرم 4ساله‌ونیمه است. دخترم رسا هم که در این بازی همراهم بود، یک‌سال‌و‌نیمش است. دخترم را همیشه مادرم نگه می‌دارد. برای این بازی مادرم ارومیه بود. مادر دوستم گفت که از دخترم مراقبت می‌کند. من هم با خودم آوردمش.

ناظر بازی هم ایراد گرفت.
بله ایراد گرفت که بچه نباید روی نیمکت باشد. من در زمین بودم خیلی متوجه نشدم چی گفتند. با سرپرست تیم صحبت کردند. من هم بازی کردم و 4گل هم زدم. من هافبک چپ هستم.

پسرتان هم همراه شما بود؟
نه پسرم پیش پدرش می‌ماند. همسرم مکانیک است، وقتی من بازی دارم یا سر تمرین هستم او با پدرش می‌رود. یک گوشه می‌نشیند و پدرش هم کارش را انجام می‌دهد. دخترم را هم خانه مادرم می‌گذارم.

همسرتان مخالف فوتبال بازی کردن شما نیست؟
چند سال قبل از اینکه ازدواج کنم، بازی می‌کردم. اما نامزد که شدیم مخالفت کرد، گفت دوست ندارد که من برای بازی به شهرهای دیگر بروم. همین شد که دیگر بازی نکردم تا امسال که دوباره شروع کردم.

امسال چه اتفاقی افتاد که نظرش عوض شد؟
با گذشت زمان مشکل حل شد. همسرم دید که من مدام عکس‌های فوتبال زنان را نگاه می‌کنم و افسوس می‌خورم، هر بار هم که برای پیک‌نیک خانوادگی به پارک می‌رفتیم، دیده بود که استعداد دارم. با خودش بازی کرده بودم و متوجه شده بود بازی‌ام خوب است، همه اینها دلیل شد که اجازه بدهد دوباره فوتبال را شروع کنم. الان خودش پشتیبان من است.

عجیب است وقتی بچه نداشتید مخالف بود الان با دو بچه، مشکلی با فوتبال بازی کردن شما ندارد.
برای خود من هم عجیب است، اصلا برای همه عجیب است.
بدون دخترم؛ هرگز!

تا حالا شده همراه شما به شهرهای دیگر برود و بازی‌‌ات را ببیند؟
شهرهای دیگر را نه، تا حالا نیامده ولی هر وقت که در ارومیه بازی داریم، می‌آید و بازی ما را می‌بیند.

در ارومیه مردان می‌توانند مسابقات زنان را ببینند؟
مشکلی نیست. همه می‌آیند، زن و مرد. ما قبلا هم مربی مرد داشتیم. آقای افضلی مربی‌مان بود.

از اول هم فوتبال بازی می‌کردی؟
نه من وقتی مدرسه می‌رفتم فوتسال بازی می‌کردم. فوتسال را هم خیلی دوست داشتم. در مسابقات مدارس استانی و کشوری هم بازی کرده بودم اما بعد از مدرسه مجبور شدم بروم فوتبال. ارومیه تیم فوتسال زنان ندارد. خانم هاشمی که مربی فوتسالم بود، من را معرفی کرد که تست فوتبال بدهم. بعد از آن فوتبال را شروع کردم و برای تیم شهرداری بازی می‌کردم که بعد از مخالفت همسرم نشد بازی کنم.

خانواده‌‌ات مخالف بازی شما نبودند؟
خانواده‌ام می‌گفتند فقط درس بخوان. برادرم و به‌خصوص پدرم خیلی دوست داشتند من درس بخوانم ولی من به‌خاطر فوتسال و فوتبال درسم را ادامه ندادم.
بدون دخترم؛ هرگز!

خانواده همسرت چی، آنها هم مثل خانواده خودت فکر می‌کنند؟
نه آنها کاری با من ندارند. بهتر از خانواده خودم برخورد می‌کنند.

نشده مادر همسرت بگوید آرزو به جای فوتبال بازی کردن بمان خانه و بچه‌هایت را بزرگ کن؟
نه اصلا. تعریف از خودم نباشد ولی طوری برنامه‌ریزی می‌کنم که به همه کارهایم برسم. مثلا امروز (یکشنبه) 8 صبح از خواب بیدار شدم، ناهارم را پختم. غذای همسرم و بچه‌ها را هم دادم و الان که دارم با شما صحبت می‌کنم در خانه مادرم هستم. دخترم را به او می‌دهم و از آنجا سر تمرین می‌روم.

ناهار را سرهم‌بندی می‌کنی یا واقعا آشپزی می‌کنی؟
بستگی دارد که چقدر وقت داشته باشم. امروز وقت داشتم برنج و قورمه‌سبزی پختم.

نمی‌خواهی درس را ادامه بدهی؟
ادامه می‌دهم. می‌خواهم تربیت‌بدنی بخوانم. الان پشت‌ کنکورم. من همه فشارها را تحمل می‌کنم که آینده‌ام را بسازم.

آینده قرار است چه اتفاقی بیفتد؟
درسم را ادامه بدهم و دنبال مربیگری و داوری بروم.

ارومیه مربی فوتبال زن ندارد. قصدت بیشتر این است که مربی شوی؟
ارومیه مربی زن ندارد. کلا به فوتبال و ورزش زنان خیلی اهمیت نمی‌دهند. الان هم که تیم همیاری از ما حمایت می‌کند، دست تنهاست و من از نمایندگان آذربایجان غربی در مجلس می‌خواهم که بیشتر به فکر ورزش زنان باشند. من مربیگری را دوست دارم ولی بیشتر از مربیگری داوری را دوست دارم. می‌خواهم داور شوم.

دوست داری بچه‌هایت هم فوتبالیست شوند؟
چرا که نه. من پشت دخترم مثل کوه می‌ایستم که او فوتبالیست شود و به تیم ملی برود. پدرش هم راضی است. اگر استعدادش را نداشت یا نخواست هم اجباری نیست.

فوتبال شغل شماست، درآمدی از آن داری؟
من با جان و دل بازی می‌کنم، پولی که می‌گیرم خیلی برایم مهم نیست. نه من که بقیه بازیکنان ارومیه هم همینطور فکر می‌کنند. الان برایمان مهم است که از مربی‌مان (مژگان مدائم‌زاده) که مربی ملی است، چیزهای جدید یاد بگیریم. ما با همیاری قرارداد هم داریم. من 7 میلیون تومان قرارداد بسته‌ام.

پول زیادی نیست.
بله کم است از جیب هم باید خرج کنیم. من اهل نوشین‌شهر هستم و برای اینکه سر تمرین بروم، روزی نیم ساعت در راه هستم تا به ارومیه برسم. روزی 30هزار تومان فقط پول بنزین می‌دهم. ما هر روز هم تمرین داریم.

آرزو غیبی, ابوالفضل امان‌الله, مادر فوتباليست, فوتباليست مادر, همیاری آذربایجان غربی, همیاری ارومیه


دیدگاه شما
دیدگاه ها